جشن تولد زنبوری تبسم عسلی(2 سالگی)
تولدت مبارک ای، بهانه ی ترانه ام، صدای سبز زندگی، سکوت عاشقانه ام تولدت مبارک ای، سرخی تنگ ماهی ام خورشید من،ماه دلم، پایان هر سیاهی ام ...
نویسنده :
مامان عاطفه
11:57
عکسهای سفر
برج العرب جزیره نخل هتل آتلانتیس در جزیره نخل سیتی سنتر کشتی مارینا پارک آبی آکواریوم دبی مال برج خلیفه این ترن هوایی فوق العاده وحشتناک و هیجان انگیز که توی شهربازی فراری در ابوظبی بود اول شما موندی پیش بابا و من رفتم بعدشم خودم پیشت موندم و بابا رفت چون خیلی ترسناک بود و نمیشد سوار بشی رقص آب که هر شب ساعت 8/30 کنار برج خلیفه برگزار میشه و بسیار زیباست. پیست اسکی دبی عزیزم دی ماه 93 باهم یه سفر به امارات داشتیم فکر نمیکنم چیزی ازش تو خاطرت بمونه به خاطر همین عکسهاشو برات میذارم و یه کمی از خاطراتشو م...
نویسنده :
مامان عاطفه
11:49
بدون عنوان
عزیزم پارسال که رفتیم پابوس امام رضا 8 ماهت بود امسالم دقیقا یک سال و هشت ماهت بود که دوباره به لطف خدا و امام رضا رفتیم زیارت پارسال خیلی کوچیک بودی و تمام زحمت نگه داشتنت با باباجان و مامان جان بود امسال چون خودمون تنها بودیم و بابایی هم اونجا جلسه داشت همش نگران این بودم که نتونم خوب زیارت کنم اما اینقدر دختر خوبی بودی هر روز صبح که بیدار میشدی بهت میگفتم کجا بریم دستتو میذاشتی رو سینت به علامت اینکه بریم حرم دوتایی میرفتیم خیلی هم خوش میگذشت مشهد همیشه خوش میگذره وارد حرم که میشم انگار وارد بهشت شدم واقعاً بوی بهشتو میده آدم از اونجا موندن سیر نمیشه هنوز دو روز نیست که از اونجا برگشتیم اما دوباره دلتنگ حرم و امام رضا شدم خدا کنه لیاقت دا...
نویسنده :
مامان عاطفه
9:58
بدون عنوان
تو آمدی و خدا خواست دخترم باشی و بهترین غزل توی دفترم باشی تو آمدی که بخندی خدا به من خندید و استخاره زدم گفت کوثرم باشی خدا کند که ببینم عروس گلهایی &nb...
نویسنده :
مامان عاطفه
10:33
غزه
تبسم عزیزم امروز صبح واکسن 18 ماهگیتو زدی از چند روز قبل نگرانت بودم آخه طاقت درد کشیدنتو ندارم کلی برات آیت الکرسی و حمد خوندم که زیاد درد نکشی بغض گلومو گرفته وقتی فکر میکنم به مادرهای غزه که چطور شاهد کشته و زخمی شدن بچه هاشون هستن . به خدا که شرمسارم ز دو چشم کودکانی که نگاهشان ز غزه همه سوی ماست امشب شب ضجه های طفلی به کنار جسم مادر شب کودکی که از تن سر او جداست امشب اگر از امام غائب تو بگیری یک نشانی &nb...
نویسنده :
مامان عاطفه
10:47
دریا
پدر میخواستم در باره ات بنویسم :خلوص تو را در عشق ورزیدن نوشتم با تو باران بهاری ام را پایانی نیست آجر به آجر ساخته میشوم وقتی پناه دست های امنت موسیقی مهربان عشق را به ترنم میسایند بی تو بن بستی میشوم در هزار توی رنجهای خویش، بی تو شکوه جهان ویرانه ایست مسکوت و بی هیاهو.میستایمت که رونق کوچه های سردسیر وجودم هستی آنچنان که آفتاب رگهای سپید قطب را.تو گسترده ترین اتفاق جهانی ،جهانی ترین اتفاق زندگی من ،زندگی از لبخند تو آغاز میشود و شروع من از تو .تو همه سهم من از مهرو مهر تو نقطه پرگار آفرینش.حالت که خوب باشد جهان بر مدار می چرخد و دیگر هیچ چیز جهان جدی نیست. ...
نویسنده :
مامان عاطفه
17:22
ماما گفتن تبسم
عزیزم چند روزه که ماما صدام میزنی نمیدونی ماشاالله چقدر شیرین شدی داد میزنی و تند تند میگی ماما ماما چشمای بسته تو رو با بوسه بازش میکنم قلب شکسته تو رو خودم نوازش میکنم نمیذارم تنگ غروب دلت بگیره از کسی تا وقتی من کنارتم به هر چی میخوای میرسی خودم بغل میگیرمت پر میشم از عطر تنت &...
نویسنده :
مامان عاطفه
9:43
روز مادر
مادر عزیزم روز تو نه یک روز که همه روزهاست تو گلی خوشبو از بهشت خدایی که گلخانه دلم از عطر تو سرشار است ایمانم از دعای توست و خدایم را از زبان تو شناخته ام عبادت را تو به من آموخته ای به وسعت همه خوبیهایت دوستت دارم . روزت مبارک.
نویسنده :
مامان عاطفه
10:53