تبسم عسلیتبسم عسلی، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 16 روز سن داره

تبسم عسلی

بدون عنوان

1393/7/27 9:58
نویسنده : مامان عاطفه
250 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم پارسال که رفتیم پابوس امام رضا 8 ماهت بود امسالم دقیقا یک سال و هشت ماهت بود که دوباره به لطف خدا و امام رضا رفتیم زیارت پارسال خیلی کوچیک بودی و تمام زحمت نگه داشتنت با باباجان و مامان جان بود امسال چون خودمون تنها بودیم و بابایی هم اونجا جلسه داشت همش نگران این بودم که نتونم خوب زیارت کنم اما اینقدر دختر خوبی بودی هر روز صبح که بیدار میشدی بهت میگفتم کجا بریم دستتو میذاشتی رو سینت به علامت اینکه بریم حرم دوتایی میرفتیم خیلی هم خوش میگذشت مشهد همیشه خوش میگذره وارد حرم که میشم انگار وارد بهشت شدم واقعاً بوی بهشتو میده آدم از اونجا موندن سیر نمیشه هنوز دو روز نیست که از اونجا برگشتیم اما دوباره دلتنگ حرم و امام رضا شدم خدا کنه لیاقت داشته باشیم و بتونیم دوباره به پابوسش بریم. تنها جایی که خیلی اذیت شدی و ما رو هم اذیت کردی توی فرودگاه بود چون پروازمون 7 ساعت تاخیر داشت و حسابی خسته شدی بودی تا رسیدیم خونه خودت رفتی رو تختت و زود خوابیدی.

تبسم عزیزم شاید باورت نشه اما الان که دارم برات مینویسم دو سال و هشت ماهته و تازه چند روزه که از مشهد برگشتیم خیلی وقت بود دلم میخواست برم و حسابی دلتنگ امام رضا و حرم بهشتیش بودم که دوباره بهمون لطف کرد و اجازه داد که به پابوسش بریم .اما امان از اذیت های تو اینبار با مامان جون و دایی علی و بقیه خاله ها و مادرجون رفتیم به قدری شیطونی کردی که حد نداره حسابی منو مامان جونو و دایی علی رو خسته کردی اصلا نمیذاشتی برات کفش بپوشیم و دائماً بغل دائیت بودی حتی نذاشتی تو حرم ازت یه عکس بگیرم .

پسندها (1)

نظرات (1)

لادن
27 مهر 93 10:14
سلام تبسم جون خیلی خوشگله خداحفظش کنه.وبتونم عالیه اگه میشه به وب منم سربزنین.ممنون
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به تبسم عسلی می باشد